دیپلماسی دیجیتال: رویکردی نوین برای دیپلمات‌ها و سفیران در دنیای امروز

دیپلماسی دیجیتال: رویکردی نوین برای دیپلمات‌ها و سفیران در دنیای امروز

در دنیای امروز، مفهوم قدرت نرم به عنوان ابزاری مؤثر برای جذب گردشگران و ترغیب آن‌ها به بازدید از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. محسن سهانی، پژوهشگر گردشگری، در یادداشتی جدید به بررسی این موضوع پرداخته و بر اهمیت دیپلماسی عمومی از طریق پلتفرم‌های دیجیتال تأکید کرده است.

وی در مصاحبه‌ای با ایسنا بیان کرد که سفرای کشورهای خارجی در ایران می‌توانند با استفاده از غذاهای سنتی ایرانی، مانند آبگوشت یا کباب، پل فرهنگی بین ملت‌ها ایجاد کنند. به عنوان مثال، سفیر کره جنوبی در تهران، کیم جون پیو، با لهجه شیرین خود یک آهنگ قدیمی ایرانی را خوانده است.

در گذشته، سفیران تنها نمایندگان رسمی و دیپلمات‌های سیاسی یک کشور بودند. آن‌ها معمولاً فقط دیپلمات‌های جدی در کت و شلوارهای شیک بودند که در جلسات رسمی شرکت می‌کردند و بیانیه‌های رسمی صادر می‌کردند. اما امروزه با مشاهده رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی، متوجه می‌شویم که بازی تغییر کرده است! به عنوان مثال، سفیر انگلیس درباره چای ایرانی و خاطراتش از ساختمان قدیمی سفارت با لحنی دوستانه صحبت می‌کند. یا سفیر آلمان در میدان فردوسی، دونر کباب می‌خورد و درباره زندگی روزمره‌اش در تهران صحبت می‌کند. سفیر ژاپن نیز در زورخانه، محل مقدسی با صندلی‌هایی برای تماشاگران و یک میدان هشت ضلعی، ورزش می‌کند. این رویدادهای شیرین بخشی از استراتژی‌های محاسبه شده مبتنی بر دیپلماسی دیجیتال هستند.

بر اساس گزارشی که توسط مؤسسه بروکینگز منتشر شده، بیش از 85 درصد کشورها از سفرای خود خواسته‌اند که در شبکه‌های اجتماعی فعال باشند. دلیل این امر واضح است: یک پست اینستاگرامی می‌تواند تأثیراتی به مراتب بیشتر از مذاکرات رسمی داشته باشد.

READ  پرسپولیس: نماد شکوه و عظمت ایران باستان

طبق تعریف جوزف نای، “قدرت نرم” به معنای توانایی جذب و ترغیب بدون استفاده از زور یا پول است. این ابزاری است که از طریق فرهنگ، ارزش‌ها و مشروعیت بخشی به سیاست‌ها به کار می‌رود. دیپلماسی عمومی، به عنوان زیرمجموعه و مهم‌ترین پایه قدرت نرم، بر تعامل مستقیم با مردم کشورهای دیگر تمرکز دارد. در عصر حاضر، این مفاهیم با ظهور رسانه‌های اجتماعی و پدیده جنگ نرم گره خورده است. جنگی که نه با سلاح، بلکه با ایجاد روایت، برند ملی و دستکاری افکار عمومی انجام می‌شود و می‌توان آن را به عنوان یک “جنگ جهانی هویتی” تفسیر کرد که مهم‌ترین جز در جنگ‌های هیبریدی امروزی است.

هر کشوری که روایت جذاب و انسانی‌تری خلق کند، در میدان نفوذ پیروز می‌شود. اینجا جایی است که نقش سفیران-تأثیرگذاران به میان می‌آید. با شخصی‌سازی دیپلماسی، آن‌ها مرزهای سخت دولتی را شکسته و با ایجاد اعتماد و همدلی، ذهنیت‌ها را تغییر می‌دهند. اما در این میان، سؤالی بزرگ مطرح می‌شود: ما چه؟ چرا هیچ سفیر یا مشاور فرهنگی ایرانی در خارج از کشور چنین روایت‌هایی را ایجاد نمی‌کند؟ چرا هیچ دیپلمات ایرانی در لندن، پاریس یا سئول تصویری زنده، انسانی و صمیمی از ایران امروز ارائه نمی‌دهد؟ چرا روایت ما هنوز رسمی، سانسور شده یا به تأخیر افتاده است؟

پاسخ باید در ترکیبی از ترس، بی‌اعتمادی، عدم دانش و مهارت‌های تخصصی و ضعف ساختاری جستجو شود. مکانیزم دیپلماسی فرهنگی ما به قدرت علوم ارتباطات باور ندارد. ما هنوز در بند تفکر سنتی هستیم. فکر می‌کنیم که نماینده ما باید خود را به چارچوب‌های سخت محدود کند. ما هنوز از حضور دیپلمات‌ها در فضای مجازی هراس داریم. ما به قدرت تصویر، شوخی، نوستالژی و ارتباط مستقیم با افکار عمومی بی‌اعتمادیم. در حالی که ایران، به عنوان یک ملت و تمدن کهن، داستان‌های جذابی برای گفتن دارد و می‌تواند ذهن‌ها و قلب‌های مردم جهان را تسخیر کند. در جهانی که حتی بنیاد جنگ‌های سخت‌کوشیده توسط روایت رسانه‌ای شکل می‌گیرد، بی‌عملی در این عرصه‌های سرنوشت‌ساز معادل حذف از نقشه جغرافیای فرهنگی است.

READ  شناسایی شهاب‌سنگ ۲۰۰ گرمی در استان اصفهان: کشف شگفت‌انگیز طبیعت!

ایران نیاز به یک تحول بنیادی در ساختار دیپلماتیک خود و بازتعریف مفهوم دیپلماسی عمومی، به ویژه در وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دارد. تحولی که در آن هر سفیر یا مشاور، یک فعال رسانه‌ای باشد و هر اقدام، به‌ویژه در فضای مجازی، یک پل فرهنگی و ابزاری برای کسب قدرت نرم باشد.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *