رمان “بهشت هیچکس را نمیپسندد” اثر اریش ماریا رمارک به زبان فارسی منتشر شد
ترجمه فارسی کتاب “بهشت هیچگاه دوست ندارد” اثر نویسنده آلمانی ارich ماریا رماک به تازگی به کتابفروشیهای سراسر ایران عرضه شده است. این کتاب توسط اجدار آنگوشتاری ترجمه شده و انتشارات افق آن را در 360 صفحه منتشر کرده است. این رمان داستانی تلخ و شیرین از عشق غیرمتعارف است که در اروپا رخ میدهد و از یکی از بزرگترین رماننویسان قرن بیستم، نویسنده اثر کلاسیک “در جبهه غرب خبری نیست” به شمار میرود.
داستان در سال 1948 و در پسزمینهای از مسابقات اتومبیلرانی روایت میشود و بهطور خاص تحت تأثیر راننده مسابقه، آلفونسو د پورتاگو قرار دارد. شخصیت اصلی داستان، کلرفایت، یک راننده اتومبیل است که به یک سانواریوم سوئیسی میرود تا از دوستش هولمان که به بیماری سل مبتلا شده، دیدن کند. در آنجا، او با لیلیان، زن بلژیکی جوانی که به بیماری سل مبتلا است و در مرحله نهایی آن قرار دارد، آشنا میشود.
لیلیان میخواهد از ماههای آخر زندگیاش لذت ببرد و به دنبال فرار از بیمارستان است. اما این وضعیت زمانی تغییر میکند که یکی از دوستانش در بیمارستان میمیرد و او متوجه میشود که مردگان تنها شمارهگذاری میشوند و مانند بار مورد درمان قرار میگیرند. او تصمیم میگیرد که با کلرفایت بیمارستان را ترک کند و با هم به سفر در اروپا بروند.
- لیلیان از لباسها و غذاهای لوکس لذت میبرد و از پولی که به او ارث رسیده و توسط داییاش پسانداز شده، استفاده میکند.
- با گذر زمان، آنها به یکدیگر عشق میورزند و کلرفایت امیدوار به آیندهای مشترک با لیلیان میشود.
- اما وقتی کلرفایت خواستار زندگی مشترک میشود، لیلیان به این واقعیت پی میبرد که ازدواج با او به معنای بیهمسر شدن کلرفایت در عرض چند ماه است و به همین دلیل از این ایده صرف نظر میکند.
با اینکه لیلیان به او عشق میورزد، تصمیم میگیرد قبل از شروع زندگی واقعیشان از او جدا شود. در یکی از مسابقات، پس از تصادف رانندهای که در مقابل او قرار دارد، کلرفایت به شدت مجروح میشود و در بیمارستان جان خود را از دست میدهد. لیلیان، در حالی که بسیار ناراحت است، به سوئیس بازمیگردد. در مسیر بازگشت، او با هولمان، که حالا بهبودیافته است و شغل سابق کلرفایت به او پیشنهاد شده، روبرو میشود. شش هفته بعد، لیلیان فوت میکند و این لحظه بهگونهای توصیف شده است که گویی حتی منظره هم نفسش را حبس کرده است.
ارich ماریا رماک (1898-1970) یک رماننویس آلمانی بود. رمان معروف او “در جبهه غرب خبری نیست” (1928) که بر اساس تجربیاتش در ارتش امپراتوری آلمان در طول جنگ جهانی اول نوشته شده، به یک پرفروش بینالمللی تبدیل شد و به خلق یک ژانر ادبی جدید از نویسندگان جنگی انجامید. این کتاب چندین بار به فیلم تبدیل شده است.
تمهای ضد جنگ رماک باعث شد تا او توسط وزیر تبلیغات نازی، جوزف گوبلز، به عنوان “غیرمیهنپرست” محکوم شود. او توانست با استفاده از موفقیت ادبی و شهرتش به عنوان یک پناهنده به سوئیس و سپس به ایالات متحده مهاجرت کند، جایی که به تابعیت این کشور درآمد.
آثار رماک به بیش از 50 زبان ترجمه شده و مجموعا میلیونها نسخه از آن در سطح جهانی منتشر شده است. زندگینامه رماک بهطور عمده تحت تأثیر تاریخ آلمان در قرن بیستم، شامل دوران کودکی و جوانی، جمهوری وایمار، و بهویژه تبعید او در سوئیس و ایالات متحده قرار دارد. اولین انتشار او به شهرت جهانی دست یافت و همچنان ادامه دارد.